۰۲ فروردين ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۲ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۵
کد خبر ۱۰۴۲۴۵۱
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۷ - ۱۵-۱۲-۱۴۰۳
کد ۱۰۴۲۴۵۱
انتشار: ۱۱:۴۷ - ۱۵-۱۲-۱۴۰۳
بازخوانی مقالۀ 20 سال قبل محمد قائد به بهانۀ تصویب تعطیلی پنج‌شنبه‌ها

  تعطيلات در ايران؛ در ستايش بطالت

  تعطيلات در ايران؛ در ستايش بطالت
"اغنيا طى تاريخ اصرار داشته اند به فقرا بقبولانند كه كار ذاتاً براى آدميزاد خوب است و اوقات فراغت و تعطيل به درد خلايق نمى‌خورد، در حالى كه ذرّه اى به اين حرف اعتقاد نداشته‌اند چون طعم شيرين زندگى در بطالت و برخوردارى مداوم از فراغت را چشيده‌اند".- برتراند راسل

     عصر ایران - مجلس شورای اسلامی رأی به تعطیلی روزهای پنج‌شنبه داده تا مثل بسیاری از کشورهای دنیا تعطیلات ما نیز دو روز در هفته باشد و ساعات کار از 44 ساعت در هفته به 40 ساعت کاهش یابد.

    البته قبلا مجلس برای تطبیق زمان تعطیلات با کشورهای دیگر رأی به تعطیلی شنبه‌ها داده بود اما با آن مخالفت شد تا شبیه یهودیان نباشیم! در حالی که نمی‌توان گفت جمعه تنها روز مسلمانان است و شنبه تنها روز یهودیان و یک‌شنبه تنها از آن مسیحیان زیرا اینها همه اعتباری و قراردادی است و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم نیامده فقط جمعه تعطیل است بلکه شنبه اضافه شد و جمعه سرجای خود بود.


   علی ایّ حال تعطیلی پنج شنبه تصویب شده که می‌تواند متأثر از ناترازی انرژی و به قصد صرفه جویی و کنترل بحران مصرف هم باشد و مردم خسته و گرفتار در گرانی و تورم هم قدری استراحت کنند ولی این گذران هم پول و حوصله می‌خواهد و ممکن است برخی از دو روز تعطیلی احساس ملال کنند وبیشتر ملول شوند تا شاداب زیرا خیلی‌ها عادت کرده اند وقت خود را در ترافیک و محل کار بگذرانند و در یک ریتم تکراری روزگار بگذرانند حال آن که گذران تعطیلات هم برنامه و خلاقیت می‌خواهد هم پول و بودجه و البته خوابیدن و زل زدن به تلویزیون هم گزینه‌های بی‌هزینه‌ای است! اگر خانم های خانه را به کار بیشتر واندارد.


   به این بهانه خالی از لطف نیست نگاهی بیندازیم به مقاله 20 سال قبل محمد قائد روزنامه‌نگار خوش قریحه ایرانی که در فصل نامۀ "سفر" منتشر شده بود تا یادمان بیاید تعطیلات و حتی گاهی بطالت هم لازم است و تازه تعطیل شدن پنج‌شنبه به برخی فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و ورزشی رونق می‌دهد و الزاما مساوی با رخوت نیست و بهانه برای کتاب نخواندن و فیلم ندیدن به خاطر وقت نداشتن را می‌ستاند: 

                                                                                *****************************

   روزهاى آخر اسفند 58 در ميان غريو درودها و مرگ‌برها، در جاهايى دسته‌هاى دانش‌آموزان هنگام خروج از مدرسه داد مى‌زدند: ''تعطيلى پنج‌روزه / توطئۀ آمريكاست." اين شعار در پاسخ به تصميم کفیل وقت وزارت آموزش و پرورش - محمد علی رجایی*-  بود كه تعطيلات عيدانۀ‌ مدارس به سه‌روز كاهش يابد.  محصل ها تا روز چهاردهم فروردين سر كلاس حاضر نشدند و ديگر كسى دربارۀ مصوّبۀ كذايی حرفى نزد.

   روى يك سيستم با چه شيوه‌هايى مى‌توان كار كرد تا به شكل دل خواه درآيد؟ وقتى دستگاهى (مثلاً يك تلويزيون از نوعى كاملاً جديد) مى خريم، مى‌توان به جاى مراجعه به كتابچه راهنما هر دگمه را به چپ و راست چرخاند و با كليدها آنقدر بازى كرد تا صدايى از آن در آيد و تصويرى پديدار شود.  در اين شيوه، فرد بدون نياز به داشتن دركى نظرى از سيستم قادر است به آن مسلط شود، زيرا كنترل سيستم براى فردى با هوش متوسط و اطلاعات متعارف طراحى شده است.

   در مقابل، چنانچه فرد ميل داشته باشد خانه بسازد، يا فرم بينى و ظاهر دندان هاى خود را هم زمان عوض كند، براى هر يك از اين كارها نياز به طرحى كلى بر اساس دركى جامع است. كليّت يك ساختمان را نمى‌توان به آسانى و بدون خراب كردنش تغيير داد. در تغيير سيماى انسان نيز جراحان چنانچه بدون دركى دقيق از هندسه، آناتومى و فيزيولوژى و در برابر داشتن طرحى غايى به عنوان الگو به ايجاد تغيير در شكل بينى و ترتيب قرارگرفتن دندان هاى فرد بپردازند، آن جمجمه و فك شايد قابل دست كارى مجدد نباشد.  برخورد نوع اول تجربى و برپايه آزمايش و خطاهايى تكرارپذير، و طرز كار دوم مبتنى بر نظريه و داراى نتايجى ماندگار است.

    آيا مى توان دگمه هاى جامعه را محض امتحان چرخاند تا تصوير ابتدا كمى تيره‌تر و سپس كاملاً واضح شود، يا بايد پيشاپيش مشخص كرد دقيقاً چه نوع تصويرى مى‌خواهيم؟ ما در تلاش براى تغيير اين جامعه در يك صد سال گذشته بيشتر به كدام از آن دو شيوه عمل كرده‌ايم؟
 
  مجلهٔ  كاوه در دههٔ 1920 در برلن در «برنامهٔ ‌عمل براى مدرنيزاسيون» تقريباً روى هر چيز قابل تصورى در فرهنگ و جامعه ايران دست مى‌گذارد و به تغيير آن نظر مى‌دهد:

         " تعليم عمومى و خودكشى براى عموميت آن، نشر كتب مفيده و ترجمه كتب فرنگى، ترويج فوق العاده و خيلى زياد از انواع ورزش هاى بدنى به ترتيب اروپايى، اعلام جنگ بى امان برضد ترياك و وافور، حفظ زبان ملى يعنى فارسى از فساد، جنگ بر ضد تعصبات جاهلانه و مساوات تامه حقوق پيروان مذاهب مختلفه، حفظ استقلال ايران، جنگ شديد و آتشين بر ضد دروغ، برانداختن صفت خبيثه اسباب چينى و ديپلوماسى كه اخيراً بدبختانه در زير اين عنوان در ايران شايع شده، برانداختن رسم ننگين عشق غيرطبيعى كه از قديم الايام يكى از بدترين رذايل قوم ما بوده و يكى از موانع عمده تمدن است، جنگ بر ضد شوخى و هزل و مبالغه و ياوه سرايى و پرگويى و سعى در ايجاد خصلت جدى بودن در ميان مردم ايران، و احياى سنن و رسوم مستحسنه قديمه ملى ايران."

     آن برنامه خواهان تغيير در تمام جهات و جنبه‌هاى افكار و رفتار اين ملت مى‌شود شايد جز در زبان مادرى‌اش، آن هم لابد به اين سبب كه با بخشنامه قابل تعويض به زبانهاى اروپايى نيست.  امروز كه به آن مانيفست و امثال آن نگاه مى كنيم، انگار نه انگار كه صد سال گذشته است.  آش همان و كاسه همان.  بى سبب نيست كه ميل به وررفتن با تمام جهات و جنبه‌هاى جامعه و فرهنگ در همهٔ‌ ما تا اين حد قوى مانده است.

  از جمله نكاتى كه در چند سال گذشته موضوع بحث شده تعطيلات است.  كسانى مى‌گويند تقويم هيچ كشورى تا اين اندازه پر از تعطيلات نيست.  چنانچه چهارشنبه در ايران تعطيل باشد، طى نزديك به دو هفتهٔ كارى ارتباط ايران با جهان سياست و بازرگانى به يك دوشنبه و سه‌شنبه محدود خواهد شد زيرا شنبه و يكشنبه‌ در سراسر غرب و شرق تعطيل است.  تعداد روزهاى تعطيل ايران، سواى جمعه، به 25 روز مى‌رسد و اگر يكى از اينها نزديك جمعه قرار گيرد بهمنى از تعطيلات سه و چهار روزه فرو خواهد ريخت (اصطلاح «بين التعطيلين» حاصل همين تقارن فرخنده است). منتقدان مى‌گويند بايد به اين وضع پايان داد و فقط چند روز تعطيلات ملى و همزمان و سراسرى، ترجيحاً در گرم ترين روزهاى تابستان، در نظر گرفت.

   اما بحث به تجديدنظر در روزهاى تعطيل که مى‌رسد اختلاف خرده‌فرهنگ‌ها عيان مى‌شود.  برخى مى‌گويند تعطيلات نوروز كه براى افرادى به بيست روز هم مى‌كشد بيش از حد طولانى است و بين دو تا پنج روز كفايت مى‌كند.  در مقابل، كسانى نظر مى‌دهند بايد يا تولد فرد را تعطيل اعلام كرد يا وفات او را، نه هر دو.  از اين گذشته، ماه رمضان را كه كشور نيمه‌تعطيل است مى‌توان دست كم معادل پانزده روز تعطيلات از نوع کرکره‌پائین به حساب آورد و قيمت ها پس از اين ماه ناگهان صعود مى‌كند تا ركود پيشين جبران شود. پس نوروزم به رمضانت در.

   يكى از مواردى كه بحثى كاملاً فنى خودش را نشان مى‌دهد (يا در واقع نشان نمى‌دهد) در تعيين عيد فطر است.  از آنجا كه در ايران تقريباً هر موضوعى خودبه خود حاوى جنبه‌هايى سياسى و اسرارآميز است، اين نكتهٔ بديهى اغلب ناديده مى‌ماند كه در نخستين روز هر ماه قمرى، هلال ماه نو در نيمۀ شمالى ايران اگر هم دیده شود مدتى بسيار كوتاه‌تر از آن قابل رؤیت است كه بتوان اسمش را يك روز كامل گذاشت.  همچنان كه صبح هر روز در دهلى زودتر از تهران، و در تهران زودتر از پاريس شروع مى‌شود، شروع ماه قمرى در آستارا نسبت به بندرعباس تأخير دارد.

   با توجه به اينكه تقويم قمرى (با 11 روز اختلاف در سال) با تقويم خورشيدى هماهنگى‌پذير نيست (و كسى كه بنا به تقويم قمرى 91 سال سن دارد عرفاً 88 ساله است) براى رفع مشكل تعطيل عيد فطر و بگومگويى كه هر سال كسالت‌آورتر مى‌شود فقط يك راه وجود دارد:  تعيين دو روز در تقويم رسمى به اين مناسبت.

  از دهۀ 1300 كه ايران داراى تقویمی ادارى بر پايۀ تاريخ شمسی شد، عيد فطر همواره روز دوم بود زيرا جايگاه قدرت و حكومت در نيمۀ شمالى ايران قرار دارد و مى‌گذاشتند مردم نيمۀ جنوبى هر طور دوست دارند در اين باره عمل كنند. امروز كه صداى بندرعباس هم به اندازۀ صداى آستارا و تبریز شنيده مى‌شود، در ميان خلق اختلاف افتاده كه عيد فطر كدام روز است.   روز واحدى وجود ندارد و مدارها و موقعيت زمين و ماه اجازه نمى‌دهد چنين روزى وجود داشته باشد.  مى‌بينيم كه براى تنطيم مناسبات در جهت برابرى اجتماعى، در مواردى بايد شمار تعطيلات را افزايش داد.

 جامعه از تعطيلات استقبال مى‌كند اما نه از هر نوع تعطيلى براى هركس.  سال 42 برنامۀ‌ دبيرستان ها به اين صورت در آمد كه هر صبح به جاى سه درس، چهار درس باشد و دو تا بعد از ظهر به فوق‌برنامه اختصاص يابد. در عمل، چون فوق‌برنامه‌اى وجود نداشت آن دو بعد از ظهر دبيرستان ها تعطيل بود.  و پدر و مادرها دوست ندارند بچه ها ول بگردند.  مدرسه مسئول است چراغ علم و دانش را فروزان نگه دارد، اما پيش از اين كار، موظف است بچه ها را در گوشه كنارى جمع كند تا به خودشان و به ديگران و به اموال خصوصى و عمومى آسيب نرسانند.  برنامۀ آزمايشى در سال تحصيلى بعد رها شد.  سى سال بعد وقتى برنامۀ ترمى واحدى راه انداختند باز هم فكر نكردند كه بچه‌ها در ساعتهاى تعطيل بين دروس بايد كجا بروند و چه بكنند.
 
چه كسى از تعطيلي بيزار است و اين نواهای مخالف از كجاست؟ در ايران چندين گروه بزرگ و مؤثر، كارى به تعطيلات ندارند و راه خودشان را مى روند.  اول، كشاورزان. دوم، كسانى كه در كار ساخت و سازند.  سوم، صنعت نفت.  مى‌ماند يك رشتهٔ پول‌ساز ديگر، يعنى صنعت خودروسازى كه اگر لازم ببيند و بازار داشته باشد نصف شب هم خط توليدش را روشن نگه خواهد داشت.

   بسته بودن مغازه ها و تعطيل بودن اداره‌هاى دولتى نه تنها زيانى به جامعه نمى‌رساند بلكه ممكن است جزو الطاف خـَـفی باشد زيرا رفت وآمد در شهرهاى بزرگ ايران بيش از آنكه سود به همراه داشته باشد باعث ضرر و زيان براى سلامت افراد و براى محيط زيست است.  از معدود كسانى كه شايد از كاهش رفت وآمد زيان ببينند دارندگان وسايل مسافركش‌اند.  حركت اين وسايل به بسيارى از شهروندان كمك مي‌رساند اما جاى ترديد است كه، در مجموع و خرج در رفته، سودي قابل توجه عايد اقتصاد ملى كند.

   همچنان كه اشاره شد، بيش از يك قرن است كه ما هر دگمه و پيچى را در برابر خويش ببينيم مى‌چرخانيم به اين اميد كه تصويری مطلوب كه در ذهنمان نقش بسته است روى پرده بيايد.  صد سال پيش گمان مى‌رفت ايجاد پارلمنت (به تقليد از بريتانيا) فوراً به تأسيس فابريك (به سبك آلمان) خواهد انجاميد و مملكت يك شبه ترقى خواهد كرد.  ايجاد پارلمنت وطنى، بيش از هر چيز، پرده از اختلافات برداشت؛ و تأسيس كارخانه نه تنها از نارضايى خلايق از وضع موجود نكاست، بلكه دامنة‌ انتقادها را گسترده‌تر کرد.

  امروز صاحب كارخانه‌ها هستيم و پارلمانى داريم كه بيا و ببين.  الگوى ما دوبى، سرمشق دوبى مالزى، و مربّى مالزى سنگاپور است.  با اين همه، همچنان در فكريم كه چه بايد كرد تا اين فاصله (يعنى فاصلهٔ ايران و دوبى) بيش از آنچه كه هست نشود (ديگر رسيدن به پاى مالزى و سنگاپور مطرح نيست).  يكى از تفاوت ها اين است كه چنان كشورهايى به اندازهٔ‌ ايران تعطيل نمى كنند.  از اين رو، مى پنداريم بد نيست اين يك كار را هم انجام بدهيم تا شايد معجزه‌اى رخ دهد.

  كاهش تعداد تعطيلات (اگر واقعاً لازم باشد) به توافقى 50-50 ميان خرده‌فرهنگ‌ها نياز دارد اما چنين بحثى در ميهن آريايى‌ـاسلامى لاجرم با داد و فريادهاى خشماگين همراه خواهد بود.  كسانى اعتقاد دارند شمار تعطيلات شرعى هنوز براى بزرگداشت شعائر كفايت نمى كند.  چند سال پيش كه مؤمنان در مجلس شوراى اسلامى تصميم گرفتند روز وفات امام هشتم را جانشين سالروز تولدش كنند، ناظران بدبين استنباط كردند هدف از اين اقدام به‌هم‌ريختن كاسه‌كوزۀ مرفــّهان بي دردى است كه از هر فرصتى براى گردش و تفريح و پيتزاخوارى سوءاستفاده مى‌كنند.

   از سوى ديگر، كسانى اعتقاد دارند كه، از جمله، بجاست روز مهرگان و روز قبل يا بعد از شب يلدا هم تعطيل باشد تا بتوان عنعنات ملى را بيشتر گرامى داشت. در صف آرايى عاشقان شعائر و هواداران عنعنات، تعطيل 29 اسفند هم مانند چراغى در باد پت‌پت مى‌كند و سرنوشت آن به قيام و قعود ديگرى بسته است تا از صفحهٔ تقويم حذف شود.  درهرحال، چنين روزى، بدون مصوّبه يا با مصوّبه، تعطيل خدايى است، حتى اگر سال كبيسه باشد.

  مضمون مقاله‌اى از برتراند راسل با عنوان «در ستايش بطالت» (1932) بسط اين نظر است كه در شرايط كنونى و با دستگاه هاى امروزى، چهار ساعت كار در روز براى تأمين نيازهاى مردم در جوامع صنعتى كفايت مى‌كند.  راسل، همانند بسيارى از روشن فكران هم وطنش و نيز در سراسر غرب، در آن دهه ستايش گر پيش رفت هاى اتحاد شوروى بود.  با اين همه، در مقاله‌اش مى پرسد چرا در نخستين جامعۀ‌ سوسياليست و مترقى جهان، همچون جوامع سنتى طى قرون، مردم را به خركارى وا مى‌دارند.

   مى نويسد اغنيا طى تاريخ اصرار داشته اند به فقرا بقبولانند كه كار ذاتاً براى آدميزاد خوب است و اوقات فراغت و تعطيل به درد خلايق نمى‌خورد، در حالى كه ذرّه اى به اين حرف اعتقاد نداشته‌اند چون طعم شيرين زندگى در بطالت و برخوردارى مداوم از فراغت را چشيده‌اند.  به نظر نويسندهٔ انگليسى، كاركردن ضرورتى است ناخوشايند، نه فضيلتى مطبوع، و چه بهتر كه فقط در حد نياز انجام گيرد.

  راسل، مانند بسيارى از مردم خوش بين آن عهد، گمان مى‌كرد مسائل اقتصادى چنان يكى پس از ديگرى حل و رفع شده‌اند كه جاى تعجب دارد چرا در جوامع سرمايه‌دارى يكى اضافه‌كارى مى‌كند و براى يكى كار نيست.  گذشته از اين نوع ساده‌بينى كه در آن روزگار رايج بود، روى نكته‌اى انگشت مى‌گذارد كه همچنان قابل دفاع است: خلاقيت انسان زمانى شكوفا مى‌شود كه اوقات فراغت كافى براى تأمل داشته باشد، وگرنه پس از روزى چهارده ساعت بيل‌زدن تنها كارى كه از قربانى برمى‌آيد اين است كه بيفتد و به خوابى سنگين فرو برود.  مى‌نويسد حتى آزادى كارگران از بردگى را كسانى پى ريخته‌اند كه از فراغت و فرصت فكركردن برخوردار بوده‌اند.

  در نگاهى كلى به اوضاع و احوال ايران، جاى تأمل دارد كه چرا ناخرسندى از شمار تعطيلات هم به فهرست دور و دراز نارضايى ها افزوده شده است.  شاكيان قاعدتاً بايد در صف كسانى باشند كه دنبال كار مى‌گردند و از تعطيلات و بيكارى دلخورند (اشاره كرديم كه در فعاليتهاى اقتصادى واقعى، تعطيلات لزوماً به معنى ركود نيست).  اما مى‌بينيم برخى اهل اداره و مدرسه و دانشگاه هم در شمار منتقدان اند.  در اداره‌ها براى انجام چه كارهايى وقت كم دارند و با افزايش روزهاى كارى چه تحولى ممكن است است روى دهد؟

 تقريباً از همه مى‌شنويم كه محل كارشان آكنده از علاّفى است، اما همان گوينده مدعى است شخصاً و استثنائاً مثل خر كار مى‌كند.  گذشته از همه چيز، واداشتن محصل و دانشجو به حضور در سر كلاس درس در روز پنجم فروردين به يقين از ناممكن هم ناممكن‌تر است، هرچند كه تعطيلات عيد نوروز براى بسيارى از آنها ــــ‌ و بسيارى از خلايق ـــــ‌ روزهايى است سراسر بيهودگى، خميازه، كسالت، تخمه‌شكستن و انتظار براى پايان آن.
     

   با اين همه، شايد نيازى واقعى به كاستن از شمار تعطيلات وجود داشته باشد، يا شايد چنين احساسى رفته رفته شكل می‌‌گيرد.  يك طرف بحث، ميل به دستكارى كليدها و دكمه‌ها به اميد تحولى نجاتبخش است.  طرف ديگر، موضوع وقت و مفهوم زمان است.  فيدل كاسترو طی ديدارى رسمى از تهران در ارديبهشت سال 80 براى دريافت يكي از همين دكتراهای افتخارى در دانشگاه تربيت مدرس حضور يافت.  هنوز بيش از 45 دقيقه صحبت نكرده بود كه ميزبانان نگران شدند مبادا كاسترو، مثل كارى كه در كوبا مى‌كند، بخواهد هفت‌هشت ساعت به سخنرانى ادامه دهد  و وقت ناهار بود.

  از اين رو، يادداشتى برایش فرستادند.  كاسترو كه مرد صريحى است پشت ميكروفون گفت «در ايران همه چيز هست.  تنها چيزى كه پيدا نمى شود وقت است چون كاغذ مى‌فرستند كه زود تمام كن.»  اگر رهبر خارجى‌یی كه مردمش را به هرچه بيشتر كاركردن تشويق مى‌كند معتقد است در ايران وقت به اندازهٔ کافی پيدا نمى‌شود و اين مردم براى شنيدن هفت ساعت سخنرانى وقت ندارند لابد تشخيصش خطا نيست.
 

هر چيزى را مى‌توان به تدريج اندكى بهتر كرد.  اما در شرايطى كه ميليون ها احتمال ناشى از يك تغيير اجتماعى را نمى‌توان پيش‌بينى كرد، حداقل كارى كه از صاحب‌نظران بر مى‌آيد اين است كه احساس خويش را ناديده نگيرند.  فرد اگر حرفى را صادقانه و از روى احساس قلبى‌اش بزند و حتى اشتباه كند (مثل راسل كه حرفش را سراسر درست نمى‌دانيم اما همچنان از خواندن نوشته‌اش لذت مى‌بريم) بهتر است تا پيچيدن نسخه‌هايى بخشنامه‌وار بنا به مصلحت و موج و مـُد.

 ايران در صد سال آينده ممكن است شبيه مالزى بشود يا نشود.  درهرحال، گاهى اندكى خلوت‌ترشدن خيابانهاى ايران موهبتى است باصرفه كه حتى نزد بى‌احساس‌ترين مديران و اقتصاددانان بايد خوشايند باشد.
------------------
  *آقای قائد در شروع مقاله آورده اسفند 57 و در دولت موقت و به تصمیم شورای انقلاب تعطیلات نوروزی مدارس به 5 روز کاهش یافت. اما این جمله نادرست است و احتمالا به این خاطر که تازه برگشته بودند. درست این است که اواخر اسفند 58 و در دولتِ شورای انقلاب که در فاصله دولت موقت و دولت رجایی اداره امور را در دست داشت این تصمیم را گرفتند و در دورانی که مرحوم محمد علی رجایی وزیر و نخست وزیر نبود و تازه کفیل  آموزش و پرورش شده بود و شعار محصلان هم آنچه آقای قائد نوشته نبود. بلکه این بود: تعطیلی رو کم کرده..... مصراع بعدی هم توهین‌آمیز بود و چون آقای رجایی به شهادت رسیده نقل نمی‌کنیم. به هر رو با پوزش این بخش را کمی اصلاح کردیم تا در نقل این نوشته در جاهای دیگر این اشتباه تکثیر نشود وگرنه در مقاله نباید دست برد و مخاطبان هم به راقم این سطور در نقل و ارجاعات نکات تاریخی ان‌شاء‌الله اعتماد دارند./ مهرداد خدیر

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۵
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۸ - ۱۴۰۳/۱۲/۱۵
1
2
تعطیل کنند یه حرفی می‌زنید تعطیل نکنند یه چیز دیگه میگید واقعاً آدم می‌مونه که با شما چه کار کنه
شبیه قوم بنی اسرائیل شده‌اید
حامد
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۴۸ - ۱۴۰۳/۱۲/۱۵
0
3
ما کارمندای بانک خون کردیم که واسه همه هست جز ما؟
اگه نعطیله که باید برای همه تعطیل باشه
بلیط هواپیما فلای تودی
سرطانی که سراغ جوان ترها رفته و 20 سال به انتظار قربانیان خود می نشیند وزیر نیرو : یارانه برق مشترکان پُرمصرف حذف می شود امیرالمؤمنین علی(ع) را «که کُشت» و «چه کُشت»؟ واکنش یک حقوقدان به تعیین مقدار دیه : به جای شتر، قیمت خر را داده اند، هر رأس 16 میلیون تومان! دو راه ساده ترامپ برای صلح با ایران لیست ۱۰ ساعت مچی فوق لوکس که قیمت‌شان از برج هم بلندتر است! (+عکس) نجات ۲ ایرانی از چنگ کارتل قاچاق مواد مخدر در مکزیک عباس عبدی درباره قانون حجاب : خودشان می گویند فقط تاپ نپوشد و لچکی چیزی روی سرش باشد! قیمت دلار ، یورو و لیر ترکیه در روز دوم فروردین 1404 ۱۸۵ کشته و ۵۴۲۴ مجروح در ۷ روز تعطیلات نوروز بارش باران و کاهش محسوس دمای تهران از فردا یکشنبه هشدار سیلاب در کشور ؛ تیم‌های عملیاتی هلال احمر در آماده‌باش کامل آموزش و پرورش : هر روز تعطیلی مدارس هزار میلیارد تومان هزینه دارد سالمونلا چگونه تخم مرغ را آلوده می کند؟/ شرایط نگهداری از این ماده غذایی حمله توپخانه ای اسرائیل به جنوب لبنان / ارتش اسرائیل : به زودی پاسخ بیشتری خواهیم داد